چشم انسان این نسبت را بصورت یک الگوی تداخلی مشاهده می کند و باعث می شود که بر طبیعت اصلی تصویر تاثیر بگذارد. یک مثال بارز از این تداخل خاص moiré است، که دقیقا دندانه دار شدن تصویر نیست، اما بگونهای است که وقتی دو الگو با هم ترکیب می شوند تا الگوی سومی را ایجاد نمایند، چشم انسان به خطا می افتد.
بطور عادی، برای اطمینان از دقت مطلوب در تصویر، رزولوشن مناسب را انتخاب می کنیم تا برای ثبت جزئیات تصویر پیکسلهای کافی موجود باشد. اگر تعداد پیکسلها کافی نباشد، ما انتظار داریم فقط جزئیات کمتری را ببینیم. ولی، اینطور نیست. تئوری نمونهگیری به ما می گوید که وضعیت از تصور ما بدتر است و اگر تعداد پیکسلهای کافی برای ثبت جزئیات تصویر نداشته باشیم، کیفیت تصویر افت بیشتری خواهد نمود.
برای پرهیز از دندانهدار شدن تصویر به چه تعداد پیکسل نیاز داریم؟
سادهترین مثال برای نشان دادن اثر این پدیده، خطوط موازی با فاصله یکسان هستند.
این پدیده بر روی یک تصویر واقعی چگونه اثر می گذارد؟
البته، چنین ساختار تکراری منظمی در تصاویر مربوط به اشیاء طبیعی به ندرت دیده می شود و بیشتر مربوط به ساختههای بشر مثل ساختمانها می باشد. ولی به هر حال، باید از اثرات دندانهدار شدن در هر حالتی جلوگیری نمود.
در هر دو تصویر زیر (چرخ و فلک بزرگ پارک ملت مشهد) تعداد پیکسلها یکسان است و تنها تفاوت در نحوه ایجاد آنها است. در تصویر اول، برای تغییر سایز از الگوریتم bicubic فتوشاپ استفاده شده که ابتدا عکس را بلور میکند تا قبل از کوچک کردن تصویر مقادیر میانی در تصویر ایجاد شود و سپس اندازه تصویر کوچک میشود. در تصویر دوم با الگوریتم nearest neighbor ، بدون بلور کردن، تصویر با استفاده از الگوریتم نمونه گیری پیکسلها، به همان سایز قبلی کوچک شده است و چون مقادیر میانی وجود نداشته، همانطور که مشاهده می کنید، پدیده دندانهدار شدن در لبه ها دیده می شود. ضمنا سیمهای فولادی میان سازه چرخ و فلک نیز به علت نازکی در بسیاری از مناطق حذف شده اند.
این تصویر با استفاده از گزینه bicubic در فتوشاپ کوچک شده است. این گزینه اندکی تصویر را بلور میکند، ولی در عوض، طیف رنگها هموار است و تصویر با تعداد پیکسلهای موجود عکس، هماهنگی مناسبی دارد.